تحقیق تاثیر ادیان بر هنر چین 13 ص (قابل ویرایش)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
دانشگاه علم و هنر
دانشكده هنر و معماري اردكان
مربوط به درس :
هنر و تمدن
موضوع تحقيق:
تاثیر ادیان بر هنر چین
چکیده
رابطه ي دين و هنر
دين، از جهت ماهيت دروني و باطني، حقيقتي آرماني و متعالي است كه ذاتا مطلوب بشر است و هر انساني، بالطبع در آرزوي دستيابي به آن است. اين حقيقت كه - به «كمال مطلق» تعبير شده است-، بر تمام زندگي انساني كه در جستجوي كمال است، تأثير مي گذارد و او را در يك نظام عقيدتي و رفتاري كه مجموعه اي از هست ها و نيست ها و بايدها و نبايدها و بهترين ابزار و راه براي دست يافتن به آن كمال مطلق است، قرار مي دهد.(2)
امروزه، هم تأثيرات اديان الهي و هم غير الهي در هنر، مورد بحث قرار مي گيرد؛ چرا كه از ديدگاه پژوهشگران معاصر، دين، مجموعه اي از اصول ثابت، احساسات و حركات جمعي است كه فرد را عميقا تحت تأثير قرار مي دهند و در كارهاي روزمره ي او، مخصوصا خلق اثر هنري، جلوه گر مي شوند.(3)
شافتس بري (Shafts Bury) در تعريف هنر و زيبايي شناسي آن مي گويد: «زيبايي، فقط به وسيله ي روح، شناخته مي شود و خداوند، زيباي اصلي است».(4) فيخته (Fikhteh)، به نوعي، حرف او را تأييد نموده، مي گويد: «هنر، ظهور و بروز روح زيباست و مقصدش تعليم و تربيت. مقصود از هنر، تربيت متوازن سراسر وجود انسان است».(5) اما هگل (
1
دانشگاه علم و هنر
دانشكده هنر و معماري اردكان
مربوط به درس :
هنر و تمدن
موضوع تحقيق:
تاثیر ادیان بر هنر چین
چکیده
رابطه ي دين و هنر
دين، از جهت ماهيت دروني و باطني، حقيقتي آرماني و متعالي است كه ذاتا مطلوب بشر است و هر انساني، بالطبع در آرزوي دستيابي به آن است. اين حقيقت كه - به «كمال مطلق» تعبير شده است-، بر تمام زندگي انساني كه در جستجوي كمال است، تأثير مي گذارد و او را در يك نظام عقيدتي و رفتاري كه مجموعه اي از هست ها و نيست ها و بايدها و نبايدها و بهترين ابزار و راه براي دست يافتن به آن كمال مطلق است، قرار مي دهد.(2)
امروزه، هم تأثيرات اديان الهي و هم غير الهي در هنر، مورد بحث قرار مي گيرد؛ چرا كه از ديدگاه پژوهشگران معاصر، دين، مجموعه اي از اصول ثابت، احساسات و حركات جمعي است كه فرد را عميقا تحت تأثير قرار مي دهند و در كارهاي روزمره ي او، مخصوصا خلق اثر هنري، جلوه گر مي شوند.(3)
شافتس بري (Shafts Bury) در تعريف هنر و زيبايي شناسي آن مي گويد: «زيبايي، فقط به وسيله ي روح، شناخته مي شود و خداوند، زيباي اصلي است».(4) فيخته (Fikhteh)، به نوعي، حرف او را تأييد نموده، مي گويد: «هنر، ظهور و بروز روح زيباست و مقصدش تعليم و تربيت. مقصود از هنر، تربيت متوازن سراسر وجود انسان است».(5) اما هگل (
1
دانشگاه علم و هنر
دانشكده هنر و معماري اردكان
مربوط به درس :
هنر و تمدن
موضوع تحقيق:
تاثیر ادیان بر هنر چین
چکیده
رابطه ي دين و هنر
دين، از جهت ماهيت دروني و باطني، حقيقتي آرماني و متعالي است كه ذاتا مطلوب بشر است و هر انساني، بالطبع در آرزوي دستيابي به آن است. اين حقيقت كه - به «كمال مطلق» تعبير شده است-، بر تمام زندگي انساني كه در جستجوي كمال است، تأثير مي گذارد و او را در يك نظام عقيدتي و رفتاري كه مجموعه اي از هست ها و نيست ها و بايدها و نبايدها و بهترين ابزار و راه براي دست يافتن به آن كمال مطلق است، قرار مي دهد.(2)
امروزه، هم تأثيرات اديان الهي و هم غير الهي در هنر، مورد بحث قرار مي گيرد؛ چرا كه از ديدگاه پژوهشگران معاصر، دين، مجموعه اي از اصول ثابت، احساسات و حركات جمعي است كه فرد را عميقا تحت تأثير قرار مي دهند و در كارهاي روزمره ي او، مخصوصا خلق اثر هنري، جلوه گر مي شوند.(3)
شافتس بري (Shafts Bury) در تعريف هنر و زيبايي شناسي آن مي گويد: «زيبايي، فقط به وسيله ي روح، شناخته مي شود و خداوند، زيباي اصلي است».(4) فيخته (Fikhteh)، به نوعي، حرف او را تأييد نموده، مي گويد: «هنر، ظهور و بروز روح زيباست و مقصدش تعليم و تربيت. مقصود از هنر، تربيت متوازن سراسر وجود انسان است».(5) اما هگل (
3
Hegel)، هنر را «تحقق همانندي تصور زيبايي با حقيقت زيبايي» مي داند كه «در كنار دين و فلسفه، راهي براي درك و بيان عميق ترين مسائل انساني و عالي ترين حقايق روح است.»(6) در اين ميان، لئو تولستوي، در تعريفي زيبا از هنر مي گويد: «براي اين كه هنر را دقيقا تعريف كنيم، پيش از همه، لازم است كه به آن، همچون يك وسيله ي كسب لذت ننگريم؛ بلكه هنر را يكي از ملزومات حيات بشري بشناسيم».(7) پيداست كه همه ي اين تعاريف، تعريف «هنر متعهد به آسمان» يا «هنر متعالي» است.
با مد نظر قرار دادن تعاريف بالا، مي توان هنر را «شكلي نو و دل پذير و نمودي پرجاذبه از حقيقتي اصيل و ماهيتي آرماني» دانست كه ريشه در فطرت پاك انسان دارد و او را از «آنچه هست» به سوي «آنچه بايد باشد»، راهنمايي مي كند. به عبارتي، مي توان چنين نتيجه گرفت كه هنر متعالي، مانند دين، سعي دارد تا با توجه دادن انسان به فطرت پاك و الهي خود، همان اهداف دين (يعني تقويت و تصحيح رابطه ي انسان با: خدا، خود، همنوعان و جهان هستي) را محقق سازد.
هنر ديني و هنر غيرديني
آيا تقسيم پذيري هنر، به ديني و غيرديني (غير متعهد به دين) درست است؟ يا اين كه اصلا اين نوع تقسيم بندي، وجود خارجي ندارد؟ نظرات در اين باره مختلف اند. عده اي معتقدند كه دين، هنر را محدود كرده و به نوعي آن را در خود، حل نموده است. در عين حال، گروهي ديگر، نظر بر اين دارند كه هنر را هنگامي مي توان هنر ناميد كه در راه دين، قدم بردارد و تلاش كند تا انسان به هدف دين - كه همان رشد و تعالي انسان است-، نزديك شود. از اين ديدگاه، هنر، يك ابزار است و هر هنري كه از جنسي جز اين باشد، جادو و تزوير و شعبده است.(8)
تيتوس بوركهات (Titus Burkhart)، فريتيوف شووان (Frithjof Schuon) و ارسطو، شخصيت هاي برجسته اي هستند كه از تقسيم بندي هنر به ديني و غيرديني، دفاع مي كنند. آنها اعتقاد دارند كه هنر، خوب است، به شرطي كه احساسات خوب را ترويج كند. هنر نبايد راستي و راستگويي را از دست بدهد و گناه و فساد را ترويج كند.(9)
تولستوي كه شايد بتوان او را از بارزترين شخصيت هاي مدافع هنر ديني - اخلاقي دانست، در اين زمينه مي گويد: «تنوع احساساتي كه ناشي از شعور ديني اند، بي پايان است و همه ي اين احساسات، تازه اند؛ زيرا شعور ديني، جز نشاني از رابطه ي جديد انسان با جهان در جريان نظام خلقت، چيز ديگري نيست».(10) و در جايي ديگر، ضمن انتقاد از هنر غيرديني مي گويد: «احساس لذت جنسي - كه فرودست ترين احساسات است و نه تنها در دسترس انسان قرار دارد، بلكه همه ي حيوانات نيز بدان دسترسي دارند-، موضوع اساسي تمام آثار هنري عصر جديد را تشكيل مي دهد».(11)