تحقیق توسعه فرهنگي ( ورد)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
راههاي توسعه فرهنگي شهرمان :
توسعه فرهنگي داراي تعاريف زيادي است ولي در يک معناي کلي، عبارت است از فرايندي که به منظور هدايت جامعه بسوي تحقق مجموعه اي منظم از شرايط زندگي فردي و جمعي صورت مي گيرد . توسعه فرهنگي در حقيقت کوششي است براي رسيدن به تعادلي که تاکنون تحقق نيافته و در اينجا از آن بعنوان ايده آلها ياد مي شود. ويا راه حلي است در جهت رفع فشارها و مشکلاتي که پيوسته بين بخشهاي مختلف زندگي اجتماعي و انساني وجود داشته و تجديد حيات مي يابد .اين فشار ها در جوامعي مثل جامعه جهان سومي ما نمود بيشتري دارد و از جنبه هاي مختلف اقتصادي فرهنگي و اجتماعي قابل بحث و بررسي است.بهتر بود بجاي جهان سوم از واژه در حال توسعه استفاده ميکردم ولي همه ما قبول داريم شرايط روحي و اجتماعي جامعه ما با آنچه ايده آل فرض ميشود فرسنگها فاصله دارد.منظورم مثلا دغدغه هايي از نوع آموزش ،بهداشت ،مسکن، شغل و امنيت رواني در جامعه است.
توسعه فرهنگي از دستاوردهاي بشر و پديده اي است با ابعاد مختلف، و در محتوا داراي مشخصه هاي فرهنگي است،يعني با سطح فرهنگ جامعه ارتباط تنگاتنگي دارد. هدف از توسعه ايجاد زندگي پر ثمري است که توسط فرهنگ تعريف مي شود، به اين ترتيب مي توان گفت توسعه، دستيابي روزافزون انسان به ارزشهاي فرهنگي نهفته خود است که باعث بهبود زندگي انسانها ميشود .
از مهمترين ابعاد توسعه فرهنگي يک جامعه که در ارتباط نزديکي با ساير ابعاد توسعه مي باشد، توسعه اجتماعي و فرهنگي است. توسعه فرهنگي اجتماعي از مفاهيمي است که با چگونگي و شيوه زندگي افراد يک جامعه پيوند تنگاتنگ دارد و در ابعاد عيني بيشتر ناظر بربالا بردن سطح زندگي عمومي از طريق ايجاد شرايط مطلوب و بهينه در زمينه هاي فقر زدايي، تغذيه، بهداشت، مسکن، اشتغال، آموزش و چگونگي گذران اوقات فراغت مي باشد.همه اينها پارامتر هايي هستند که وضعيت ما را در دنيا از لحاظ شاخص توسعه يافتگي در وضعيت مناسبي نشان نمي دهد. توسعه اجتماعي و توسعه فرهنگي جنبه هاي مکمل و پيوسته يک پديده اند و هر دو نوع الزاماً به ايجاد وجوه تمايز جامعه منجر مي شوند. پس توسعه اجتماعي در پي ايجاد بهبود در وضعيت اجتماعي افراد يک جامعه است که براي تحقق چنين بهبودي درپي تغييردرالگوهاي دست و پا گير و زايد رفتاري، شناختن و روي آوردن به يک نگرش نو، آرمان نو و اعتقاد مطلوب تري است که بتواند پاسخگوي مشکلات اجتماعي باشد.
از ديد سازمان بين المللي و فرهنگي يونسکو توسعه فرهنگي پيش نياز توسعه يافتگي در زمينه هاي سياسي، اجتماعي اقتصادي و غيره مي باشد. بنا براين توسعه فرهنگي فرآيندي است که درطي آن تغييراتي درحوزه هاي ادراکي ،شناختي، ارزشي و گرايشي انسانها ي اجتماع بوجود مي آيد . به عبارتي حاصل فرايند توسعه فرهنگي کنار گذاشتن خرده فرهنگ هاي
3
غلط قبلي و جايگزيني آن با تفکري است که در آن اجتماع، محور تفکر انسان قرار گرفته و هدف رسيدن به نگرشي نو و دانايي محور نسبت به تمام مسائل جامعه است .
پيشرفت فرهنگي به اين معناست که انسانها تا چه اندازه توانسته اند براي ارضاي نيازهايشان راه هاي مناسب بينديشند و ابزارمناسب ابداع نمايند، اين در واقع به معني پيشرفت فکري است، يعني هر چه که يک جامعه و اعضايش قدرت تفکر و علم بيشتري داشته باشند، بهتر مي توانند به اهدافشان دست يابند، بنابراين پيشرفت فرهنگي در درجه اول به معني پيشرفت فکري است، پيشرفت فکري خود به اين معنا است که يک شخص تا چه اندازه مي تواند در زنجيره روابط علي پيش برود و به تعداد بيشتري از عوامل و روابط بين آنها بيانديشد .اين افزايش آگاهي همان چيزي است که الوين تافلر قبلا از آن بعنوان مشخصه قرن ٢١ياد کرده بود.اين رشد آگاهي ميتواند ما را در مقابل پذيرش يا عدم پذيرش مسائل در جامعه مسئول سازد تا با احتياط و تامل و تحقيق بيشتر موضع گيري نماييم.در مقاله قبلي مثالي آورده شد که طي آن به داستان کنار رفتن تدريجي صنعت فرش ايران در بازارهاي رقابت تجاري دنيا اشاره شد در اين فرصت نيز بد نيست اشاره اي شود به تنگ نظري ها و کج انديشي هايي که منجر به کاهش درآمدهاي بالاي صنعت توريسم از کشورمان شده.لازم بذکر است بدانيم با وجود جاذبه هاي بسيار زياد توريستي و طبيعت چهارفصل و پتانسيل بسيار زياد ايران جهت جذب توريست ، سهم ايران از اين صنعت نوين به يک دهم درصد هم نمي رسد. با اين اوصاف بد نيست ذهن خود را در معرض آزمون قرار دهيم و بعنوان يک شهروند در حال توسعه بينديشيم و ببينيم سلسله عوامل اين ناهنجاري تا کجا ريشه دوانده و اين مضرات ريشه در چه علل و عواملي دارد؟
يک شهروند توسعه يافته از لحاظ فرهنگي که صاحب يک پيشرفتگي فکري است مي تواند براحتي از معلول به تمام علتها پي برده و در راستاي حذف آن علتها قدم بردارد. ابتدا از خود و سپس در اجتماع بيروني خود.از طريق مشارکتهايي در قالب NGO ها يا سازمانهاي غير دولتي تا مشارکت در طرحهاي دولتي و غيره .
توسعه فرهنگي مدعي است ابتدا بايد ساختار ذهني شهروندان مدعي توسعه بسمتي هدايت شود که از آن به اصلاح تفکرات فردي و جمعي ياد ميشود .اينکه ما سلايق شخصي خويش را فراموش کرده و به مصالح جمعي آينده نگر جامعه خود بينديشيم .اينکه تلاش کنيم رسالت خود را در اين عرصه به انجام برسانيم. بد نيست از خودمان حداقل اين سوال را بپرسيم به عنوان يک شهروند در حال توسعه حداقل کاري که ميتوانيم براي بهبود شرايط جذب توريست بيشتر انجام دهيم چيست؟در دين مبين اسلام به اصلاح تفکر و انديشه فردي براي اصلاح تفکرات جمعي اصرار زيادي شده که اگر بخواهيم يک جامعه مدرن فرهنگي داشته باشيم بايد هر کدام از اعضاي اجتماع قبل از آنکه بخواهند مطالبات فرهنگي و اجتماعي خود را از اجتماع طلب کنند بايد ببيننند خود در اين راستا چه گامهايي برداشته اند. با توجه به منافعي که ميتواند در مثال قبل عايد جامعه در حال توسعه ما شود رسالت ما چيست؟ آيا احساس مسئوليتي از ناحيه حفظ و مراقبت از آثار و ابنيه تاريخي ،مذهبي و حفظ ارزشها و سنتها متوجه خود مي بينيم؟براي اين رسالت فرهنگي که بدوش ماست چه کار کرده ايم؟ آيا سعي کرده ايم
3
نوع نگرش خود را آنگونه که بايد متحول سازيم؟ آيا در دوران گذر از خرده فرهنگهاي غلط قبلي به حرکت در مسير توسعه فرهنگي، فرهنگ برخورد با توريست را ياد گرفته ايم؟اصلا باورمان شده که بودن يا نبودن توريست چه فوايد و مضراتي را متوجه ما ميکند؟ اينجاست که به يک انقلاب فکري بشدت احساس نياز ميشود.
امروزه در راستاي جهاني شدن و مباحثي که پيرامون GLOBALIZATION مطرح است براي تحقق يافتن اهداف توسعه اقتصادي و سياسي و اجتماعي، انسانهايي مورد نيازند که ذهن و نگرش آنها متحول شده باشد ، اگر قرار است شاخص هاي توسعه در کشورمان را بهبود بخشيم تا براي نمونه از دشمنان قسم خورده خود عقب نمانيم ، آدمهايي که قرار است اين کار را محقق کنند ، بايد از وضعيت کنوني خود متحول شوند و ذهنيت مناسب پيدا کنند که متاسفانه امروزه اينگونه نيست که اگر اينگونه شود قطعا بنفع همه خواهد بود .
بد نيست براي اينکه تلنگري خورده باشيم بعرض برسانم شاخص توسعه يافتگي کشورعزيزمان ايران چندين برابر از کشور اسرائيل کمتر است.و ما راه بسيار سختي را پيش رو داريم و رسالت بزرگي بر دوشمان سنگيني ميکند.و مهمترين کاري که ميکنيم ميتواند اين باشد که ابتدا از خود شروع کنيم چگونگي ايجاد توسعه و پيشرفت همواره يكي از سئوالهاي اساسي و مهم در ايجاد دگرگوني و تحول تكاملي جوامع بوده است . معمولا وقتي سخن از توسعه و پيشرفت مي شود نوعي پيشرفت و توسعه همه جانبه به ذهن متبادر مي شود. اگر بخواهيم از توسعه و پيشرفت تعريفي داشته باشيم مي توان گفت توسعه و پيشرفت همان افزايش سطح بهره مندي و رفاه ارتقا امنيت آزادي گسترش ارتباطات اجتماعي و امكان تحرك اجتماعي عمودي و افقي معطوف به ارزشهاي جامعه كه در سايه پيشرفت علمي و تكنولوژيك دگرگوني تكاملي در نظام بهداشت و درمان . آموزش و ساماندهي و مهندسي اقتصادي صنعتي و سياسي و فرهنگي بوجود مي آيد. بنابراين براي رسيدن به افقهاي مطلوب زندگي كه همان زندگي توسعه يافته و همراه با پيشرفت است به نحو شايسته اي به مهندسي و مديريت آن نيازمنديم و بايد مدلي متناسب با ارزشهاي ديني و ملي طراحي و تدوين گردد.
از آنجايي كه هدف از اين نگارش تبيين ديدگاهها و تدابير رهبر معظم انقلاب اسلامي است ابتدا معيارهاي پيشرفت يا شاخصه هاي يك جامعه توسعه يافته را بيان نموده و سپس به سياست هاي توسعه از ديدگاه ايشان مي پردازيم .
الف ـ شاخصه هاي جامعه توسعه يافته
1 ـ فرا صنعتي شدن : جامعه پيشرفته و توسعه يافته از نظر ايشان جامعه اي است كه از مرحله صنعتي اوليه و كارخانه هاي دودكشي پا را فراتر گذاشته و به مرحله اي بالاتر يعني ورود به عرصه تكنولوژي هاي سطح بالا شده است .
تكنولوژي هايي مثل نانو تكنولوژي تكنولوژي هسته اي تكنولوژي هاي مربوط به فناوري اطلاعات و هوا فضا و خلاصه هرگونه تكنولوژي كه تعلقي به صنايع پايين دستي مثل كارخانه هاي دودكشي نداشته باشد.
4
2 ـ خودكفايي در نيازهاي اساسي : جامعه پيشرفته جامعه اي است كه در نيازهاي اساسي به خودكفايي رسيده باشد . خودكفايي در نيازهاي اساسي ضريب امنيت ملي را افزايش داده و نوعي احساس آرامش روحي و رواني را براي مردم به ارمغان مي آورد. و باعث نوعي نشاط و اميدواري مي گردد. البته اگر سرمايه ساختار نيروي انساني امكان تبادل كالا صادرات و عوامل ديگر وجود داشته باشد هر چه بر حوزه و دامنه خودكفايي افزوده شود زمينه رونق اقتصادي و امنيت بيشتر را فراهم مي آورد. به هر حال در مدل فكري رهبري انقلاب اسلامي توسعه بدون ساماندهي و تحقق خودكفايي در نيازهاي اساسي توسعه اي غيرمدبرانه و آسيب پذير خواهد بود. نيازمندي كالاهاي اساسي دست دشمنان را در اعمال فشار براي ايجاد نابساماني در توسعه كشور باز مي گذارد.
3 ـ افزايش بهره وري : بهره وري از تلفيق اثربخشي و كارآمدي حاصل مي آيد . اقدام بهره وري اقدامي است كه ما را به هدف برساند (اثربخشي داشته باشد) و رساندن به هدف با كمترين هزينه به انجام رسد. (كارآيي )
بنابراين وقتي سخن از بهره وري به ميان مي آيد منظور اين است كه كارها را طوري تنظيم كنيم كه با كمترين هزينه بهترين روش و كوتاهترين مسير ما را به هدف برساند. شاخص بهره وري شاخص مهمي است كه رهبري انقلاب اسلامي آنرا به عنوان يكي از معيارهاي جامعه توسعه يافته درنظر گرفته اند.
4 ـ ارتقاي سطح سواد : وضعيت علمي و مهارتي نيروي انساني مهمترين شاخصه جامعه توسعه يافته است . مهمترين سرمايه هر جامعه نيروي انساني است براي تحقق توسعه پويا و مستمر آموزش ركن اساسي است البته آموزشهاي هدفمند و كاربردي كه بتواند بستر لازم براي توسعه را فراهم آورد. بنابراين اگر بخواهيم جامعه پيشرفته اي داشته باشيم بايد سطح سواد جامعه را افزايش دهيم .
5 ـ ارتقاي خدمات رساني به شهروندان : جامعه اي توسعه يافته خواهد بود كه سطح خدمات رساني به شهروندان در سطح مطلوبي باشد. هدف حكومت در اسلام خدمت رساني به مردم است . بنابراين جامعه پيشرفته اسلامي جامعه اي است كه سطح اين خدمات ارائه شده از يك حد استاندارد و مطلوبيتي برخوردار باشد. چگونگي خدمات حمل و نقل خدمات امنيتي و قضايي خدمات آموزشي درماني ورزشي فرهنگي و انطباق اين خدمات با معيارهاي استاندارد ابزار ديگري براي سنجش جامعه پيشرفته است . براي تحقق توسعه موردنظر بايد ابعاد گوناگون خدمات رساني به شهروندان با ساماندهي و مديريت كارآمدي مناسب به سطح استانداردهاي موردنظر برسد.
6 ـ افزايش اميد به زندگي : جامعه پيشرفته موردنظر رهبر انقلاب اسلامي جامعه اي است كه به سبب توسعه در ابعاد مختلف از قبيل وضعيت معيشت تغذيه بهداشت و درمان اشتغال و دستيابي به سطوح بالاي رفاه مادي و معنوي اميد به زندگي بيشتر شده و متوسط طول عمر مفيد افزايش مي يابد.