تحقیق جرم انگاری در حقوق شهروندی 42 ص ( ورد)

دسته بندي : دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 31 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏ابعاد جرم‏‌‏انگاري در حيطه حقوق شهروندي
‏در ‏اين ‏مجال‏ تلاش مي‏‌‏شود به ابعاد جرم‏‌‏انگاري در حيطه حقوق شهروندي پرداخته شود. در اين راستا در ابتدا مي‏‌‏بايست مفهوم، ضوابط و مباني جرم‏‌‏انگاري در اين حوزه تحليل و تبيين گردد. بدين منظور لازم است مفاهيم آزادي كه عبارتست از مفاهيم مثبت و منفي كه منجر به جرم‏‌‏انگاري حداكثري و حداقلي مي‏‌‏شوند، روشن گرديده و سپس اصول، ضوابط و مباني جرم‏‌‏انگاري به‏‌‏طور كلي و در حيطه حقوق شهروندي بررسي شوند. پس از روشن شدن مفهوم جرم‏‌‏انگاري و اصول و ضوابط آن در حيطه حقوق شهروندي، در مبحث دوم به پيامدها و آثار جرم‏‌‏انگاري اشاره مي‏‌‏شود كه در خصوص اين موضوع، فوايد جرم‏‌‏انگاري در زمينه حقوق شهروندي از سويي و تورم كيفري و آثار منفي آن از سوي ديگر قابل بحث و مداقه مي‏‌‏باشد.
‏مبحث اول- مفهوم، ضوابط و مباني جرم‏‌‏انگاري
‏اساساً يكي از مهم‏‌‏ترين وظايف دولت‏‌‏ها، حمايت و تضمين حقوق و آزادي‏‌‏هاي انسان و حقوق شهروندي مي‏‌‏باشد، و يكي از مهم‏‌‏ترين سازوكارها براي تضمين اين حقوق و آزادي‏‌‏ها، استفاده از ابزار كيفري با جرم‏‌‏انگاري رفتارهاي تهديدكننده آنها و مجازات ناقضان اين حقوق است.‏ ‏- ناتري، شمس؛ ابراهيم، محمد و سايرين، ويژگي‏‌‏هاي جرم‏‌‏انگاري در پرتو اسناد و موازين حقوق بشر، فصلنامه راهبرد، سال بيستم، شماره 58، بهار 1390، ص 268.
‏ با اين حال در دهه‏‌‏هاي اخير ملاحظه مي‏‌‏شود كه فيلسوفان حقوق كيفري در خصوص معيارهاي جرم‏‌‏انگاري به اين نكته كليدي توجه كرده‏‌‏اند كه هرگونه جرم‏‌‏انگاري محدوديتي است فراروي آزادي. از همين رو همه اصولي كه با استناد به آنها مي‏‌‏توان به جرم‏‌‏انگاري مبادرت ورزيد را ‏«‏اصول محدود كننده‏‌‏ آزادي‏»‏ ناميده‏‌‏اند.‏ با اين حال در باره جرم‏‌‏انگاري نقض آزادي‏‌‏ها كمتر بحث مستقلي صورت گرفته است.‏ ‏- نوبهار، پيشين، ص 102.
‏بنابراين ملاحظه مي‏‌‏شود كه ‏جرم‏‌‏انگاري در خصوص حقوق شهروندي كه جهت حمايت كيفري از حقوق و آزادي‏‌‏هاي شهروندي است، از سوي ديگر خود به نوعي محدود كننده يك سري از آزادي‏‌‏ها مي‏‌‏باشد و نوعي پارادوكس در اين خصوص مشاهده مي‏‌‏شود.
‏تناقض‏‌‏نما بودن مداخله فعال و ايجابي حقوق كيفري براي حمايت از حقوق شهروندي و آزادي‏‌‏هاي عمومي بر پيچيدگي بحث افزوده است. از آن رو كه هرگونه جرم‏‌‏انگاري، خود جدا از كيفري كه بر ارتكاب جرم مترتب مي‏‌‏شود، سلب آزادي افراد و ممنوع كردن اعمالي است كه پيش از جرم‏‌‏انگاري داخل در محدوده آزادي رفتاري بوده است و رفتاري مجاز تلقي مي‏‌‏شده است. از همين رو بيشتر نويسندگان در باره جرم‏‌‏انگاري، اصل موضوعه‏‌‏اي را به نفع ‏«‏آزادي‏»‏ پذيرفته‏‌‏اند. بر پايه اين اصل هرگاه قانون‏‌‏گذار ميان تحميل يك وظيفه قانوني به شهروندان يا آزاد گذاشتن آنها مخير باشد، با فرض برابري ساير شرايط، بايد افراد را براي اتخاذ تصميم شخصي آزاد گذاشت.
‏يعني حداقل از جرم‏‌‏انگاري پرهيز نمود، هرچند كه شايد بتوان با ساير ابزار از جمله ابزارهاي فرهنگي براي عدم انجام آن عمل تلاش نمود. اگر ترتب كيفر بر جرم را هم لحاظ كنيم، تناقض‏‌‏نما بودن به‏‌‏كارگيري حقوق كيفري براي حمايت از حقوق شهروندي و آزادي‏‌‏هاي عمومي هرچه بيشتر آشكار مي‏‌‏شود. از آنجا كه هرگونه كيفري به‏‌‏نوبه خود، سلب گونه‏‌‏اي از حقوق و آزادي‏‌‏هاي افراد است و به تعبيري حقوق كيفري با جرم‏‌‏انگاري، خودمختاري شهروندان را محدود مي‏‌‏كند، اما همزمان محتواي پاره‏‌‏اي از جرائم، حمايت از خودمختاري شهروندان در برابر تعدي دولت با ديگر افراد است.‏ ‏- همان، ص 103.
‏افزون بر مطالب مورد اشاره ممكن است جرم‏‌‏انگاري ابزاري شود در اختيار حاكميت‏‌‏ها كه به بهانه حمايت كيفري از حقوق شهروندي، حقوق مذكور را تفض نمايند و به محدود كردن آن مبادرت ورزند.
‏بنابراين جرم‏‌‏انگاري به منزله فرآيند قانوني گزينش يك رفتار جهت مقابله كيفري با آن، متضمن تحديد آزادي فردي به وجه كيفري، يعني شديدترين نوع ضمانت اجراي حقوقي است.
‏ ‏- محمودي جانكي، فيروز، مفهوم آزادي و نسبت آن با جرم‏‌‏انگاري، مجله علوم جنايي، شماره 1، بهار 1386، ص 89.
‏ با توجه به مفهومي كه از آزادي به رسميت شناخته مي‏‌‏شود، يعني مفهوم مثبت يا منفي كه در ادامه تفصيلاً به آن پرداخته مي‏‌‏شود، در زمينه حمايت كيفري از حقوق و آزادي‏‌‏هاي شهروندي جرم‏‌‏انگاري تهاجمي يا حداكثري و جرم‏‌‏انگاري تدافعي يا حداقلي پديدار مي‏‌‏شود كه در اين مبحث در آغاز بدان اشاره مي‏‌‏گردد و سپس در گفتار بعدي اصول و ضوابط جرم‏‌‏انگاري تبيين شده و در نهايت به مباني جرم‏‌‏انگاري پرداخته مي‏‌‏شود.
‏گفتار اول- جرم‏‌‏انگاري حداقلي و حداكثري
‏آزادي از مقولاتي به‏‌‏شمار مي‏‌‏آيد كه پيرامون آن مطالعات بسيار صورت گرفته و تعاريف فراواني ارائه شده است. در اين ميان دو مفهوم منفي و مثبت آزادي از بقيه مهم‏‌‏تر و تا حدي دربردارنده تعاريف ديگر نيز مي‏‌‏باشند. هرچند اين دو مفهوم با اين عناوين را افرادي چون آيزايا برلين ارائه كرده‏‌‏اند. طرح دو مفهوم مثبت و منفي آزادي توسط انديشمندان حقوقي اين پرسش را در نظريه‏‌‏هاي دولت و نظريه‏‌‏هاي حقوقي مطرح كرده است كه دولت و نظام قانوني با تكيه بر كداميك از اين دو مفهوم بايد از آزادي حمايت كنند.
‏آيزايا برلين در شرح دو مفهوم مثبت و منفي آزادي بيان مي‏‌‏دارد: ‏«‏نخستين اين دو مفهوم سياسي كه من آن را به تبع سابقه و تاريخچه‏‌‏اش مفهوم منفي مي‏‌‏نامم، در پاسخ به اين پرسش مطرح مي‏‌‏شود كه كدام حوزه است كه در قلمرو آن فاعل يعني شخص يا گروهي از اشخاص آزاد بوده و يا بايد آزاد باشد، تا بدون دخالت ديگران هر كاري كه مي‏‌‏خواهند انجام داده يا هر طوري كه مايلند باشند، اما مفهوم دوم كه من آن را آزادي مثبت مي‏‌‏نامم، در پاسخ به اين پرسش است كه چه چيزي يا چه كسي منشاء كنترل يا ممانعت از اموري است كه فرد را به جاي اين طرز رفتار يا اين چنين بودن، به طرز رفتار يا نحوه ديگري بودن وامي‏‌‏دارد.‏»‏ ‏- برلين، آيزايا، چهار مقاله در باره آزادي، ترجمه: محمدعلي موحد، خوارزمي، تهران، چاپ دوم، 1380، ص 25.
‏برلين معتقد است كه اين سؤال كاملاً متفاوت مي‏‌‏باشد. به عبارتي مفهوم منفي آزادي يعني عدم مداخله ديگران، و هر اندازه قلمرو اين عدم مداخله گسترده باشد آزادي هم بيشتر است. به نظر برلين وقتي فيلسوفان كلاسيك انگلستان كلمه آزادي را به‏‌‏كار مي‏‌‏برند، همين معنا را در نظر داشته‏‌‏اند. از نظر آنان همين كه دولت در قلمرويي مداخله نكند كافي است تا بگوييم شهروندان در آن عرصه آزادند.‏ ‏- همان، صص 27-26.
‏در مقابل در اواخر قرن نوزدهم و اويل قرن بيستم اين انديشه پديدار شد كه دولت وظيفه دارد براي تأمين و تضمين آزادي‏‌‏هاي عمومي و فردي شهروندان مداخله نمايد و براي برخورداري شهروندان از حق بر آزادي‏‌‏هاي گوناگون، زمينه‏‌‏سازي كند. اين به معناي آن است كه حق بر آزادي تنها حقي از نوع منفي آن نيست، بلكه حقي مثبت است. به واقع تمامي آزادي‏‌‏گرايان برآنند كه فرد بايد در گزينش هدف و اداره زندگي خود آزاد باشد اما به نظر ليبرال‏‌‏هاي كلاسيك براي آزادي فرد از زنجير اسارت و قيمومت تنها نبود زور و جبر و مانع كه آن را آزادي منفي مي‏‌‏نامند، كافي است.
‏برعكس طرفداران آزادي مثبت معتقدند كه براي برخورداري از آزادي، بايد فرد را براي استفاده از اين آزادي و رسيدن به هدف‏‌‏هاي والا كمك كرد و پرورش داد و اين وظيفه دولت است. طرفداران آزادي منفي برآنند كه آزادي به مفهوم مثبت آن مي‏‌‏تواند نتايج دهشت‏‌‏باري داشته و چنان اختياري به اقتدار دولتي بدهد كه فرد را به بهانه پروراندن و راندن به سوي سعادت و ‏اهداف والا زير سلطه خود قرار دهد و آزادي‏‌‏هاي شخصي وي را سلب كند. در واقع اين تفسير از آزادي، در را بر روي انواع مداخلات دولت در شئون زندگي افراد مي‏‌‏گشايد.‏ ‏- نوبهار، پيشين، ص 105.
‏به‏‌‏طور كلي تمايز ميان اين دو مفهوم به ويژه در ديدگاه آزادي‏‌‏گرايان بسيار بنيادي است. از آنجا كه آزادي منفي بيانگر عدم مداخله در استفاده افراد از آزادي‏‌‏ها مي‏‌‏باشد، و عنصر عدم مداخله به ويژه مداخلات دولتي و قانوني، عنصري اساسي تلقي مي‏‌‏شود، در حالي كه در نقطه مقابل معتقدان به آزادي مثبت، معتقدند كه براي تضمين و بهره‏‌‏مندي شخص از آزادي مي

 
دسته بندی: دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق

تعداد مشاهده: 4151 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 31

حجم فایل:37 کیلوبایت

 قیمت: 8,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل