تحقیق جمهوری آذربایجان و دین ( ورد)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
جمهوری آذربایجان و دین
دین یکی از مولفههای بزرگ پازل هویت و ملیت است. علاوه بر آن تقریبا همه سیاستمداران جهان هر از گاهی برای پیشبرد اهداف خود در سنگر دین پناه میگیرند. امروزه نقش برجسته دین در نظامهای سکولار و لائیک نیز به خوبی روشن شده است. بوش با شعار جنگهای صلیبی به خاورمیانه لشکرکشی میکند. پاپ سابق و واتیکان با همکاری آمریکا و انگلیس برای فرو ریختن شوروی در کنار دیوار برلین مراسم مذهبی برگزار میکند و تورکیه بخشی از برنامههای سیاسی و اقتصادی خود را در کشورهای آسیای میانه به کمک مدارس مذهبی خود به پیش میبرد و…
دین چه به عنوان یک امر معنوی واقعی و چه به عنوان یک ابزار سیاسی چیزی نیست که بتوان از آن به سادگی عبور کرد و در مورد آن نیندیشید. و اگر در کشوری و یا منطقهای یک بیتفاوتی و سهل انگارییی از این دست اتفاق بیفتد فاجعهای رخ داده است.
این فاجعه از سالها قبل در مورد جمهوری آذربایجان روی داده بود، اما کسی آن را جدی نمیگرفت.
مقاله رافیق تاقی پرده از روی این فاجعه برداشت. قبل از اینکه به چند و چون این فاجعه بپردازیم وظیفه خود می دانیم که به عنوان یک مسلمان و شیعه از حرفهای این نویسنده اعلام برائت کرده و از ایشان دعوت نماییم که تاریخ اسلام را یکبار دیگر از روی منابع اسلامی (نه غربی) به دقت بخوانند و نقش عظیم و تمدن ساز اسلام را در سدههای نخستین هجری بررسی کنند.
اما بار دیگر به فاجعه برمیگردیم فاجعه جدی نگرفتن دین در جمهوری آذربایجان.
جمهوری آذربایجان یکی از کشورهای بسیار مهم و استراتژیکی است که متاسفانه در قرن اخیر با بداقبالی هویتی مواجه گشته است. این جمهوری نزدیک به سهربع قرن در زیر استبداد سیاسی، فرهنگی، مذهبی مسکو قرار گرفت و بعد از استقلال نیز هنوز یک الگوی جامع هویتی برای خود تعریف نکرده است.
دولت علیافها با مسئله دین به صورت کجدار مریز رفتار کرده است. اما این رفتار در دراز مدت به سود دولت و ملت آذربایجان نخواهد بود.
تفاوت جمهوری آذربایجان نسبت به جمهوریهای دیگر شوروی در این است که مردم این جمهوری شیعه مذهب هستند. جمهوریهای ترک و سنی نشین آسیای میانه چه در ارتباط با همدیگر و چه در ارتباط با ترکیه از همسانی و هماندیشی بسیار بالایی برخوردار بوده و این دو عنصر مشترک آنان را همکاری و همیاری در عرصه فرهنگ و سیاست و اقتصاد یاری میرساند. اما آذربایجان در این زمینه با مسائل و موانع بسیاری روبرو میشود.
وجود یک خلاء و ممنوعیت هفتادساله مذهبی و گسست سنت مذهبی در آذربایجان موجب بحران هویت مذهبی در آذربایجان شده است. به همین جهت اکنون چهار-پنج گروه عمده مذهبی در آذربایجان فعالیت دارند. از این گروهها میتوان به ترتیب شیعیان صرفا مذهبی و بومی آذربایجان، گروههای شیعه وابسته به ایران با گرایشات سیاسی و ایدئولوژیک، فرقههای وهابیت و بهائیت و همچنین مدارس سنی ترکیه نام برد.
هر یک از گروهها نیز به مقدار وسع خود از قبیل پول و قدرت خود دارای قدرت جذب و موفقیت بودهاند.
اما در این میان گروههای دلسوز شیعه بیشترین ضرر را متحمل شدهاند چرا که در تقابل دو دیدگاه مذهبی سیاسی و غیرسیاسی شیعی هر دو طرف نیروی خود را صرف مباحثه و نزاع با یکدیگر کرده و عرصه را برای فعالیت گروههای دیگر خالی میگذارند.
این تشتت میتواند در چند دهه نزدیک آذربایجان را به یک جامعه چند مذهبی و چند فرقهای مبدل سازد که خطرات آن بر اهل بصیرت پوشیده نیست.
نگارنده هیچ سخنی با فرقههای غیر شیعی که برای گرفتن ماهی از آب گل آلود به آذربایجان لشگر کشی کرده اند ندارم و عمده سخن من با فعالین شیعه در آذربایجان و همچنین روشنفکران و سیاستمردان آن خطه است.
در یک جامعه آزاد هر گروه و نحله مذهبی و اعتقادی میتواند فعالیت داشته باشد. اما آیا اساسا جامعه آذربایجان یک جامعه آزاد است و تمام فاکتورهای جامعه آزاد از قبیل آزادی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در آن وجود دارد؟ طبیعی است که این فاکتورها در جامعه آن خطه وجود ندارد و لاجرم عجالتا باید بدون روشنفکر بازی و مدرن مآبی برای بحث دین و مذهب در آذربایجان کاری کرد که ملت آذربایجان و یکپارچگی و انسجام ملی آن بیش از این صدمه نبیند.
در ابتدای مقاله از یک فاجعه سخن گفتم. آری، فاجعهای که پس از مقاله رافیق تاقی آشکار شد؟
به نظرمیرسد این فاجعه، فاجعه نبودن متولی دینی در آذربایجان است. یک نهاد دینی مستقل و در عین حال برخوردار از حمایت ملت و دولت میتواند در چنین مواقعی با در نظر گرفتن دو فاکتور دین و ملیت وارد عمل شود. اگر دولتمردان و سیاستمداران آذربایجان از همان روز اول به جای ولنگاری مذهبی به گروههای مذهبی بومی و غیر ایدئولوژیک فرصت عرض اندام و انسجام میدادند اکنون دیگر نیازی نبود آقای مجتهد شبستری امام جمعه تبریز و دیگران ضمن تکفیر رافیق تاقی از ایران شمالی سخن برانند و سایتهای نان به نرخ روز خور و متلونی چون بازتاب در کنار پان ایرانیستهایی که اساسا عدهای از آنها اعتقادی به مذهب ندارند ندای وا اسلاما و وا مذهبا سر بدهند. جالب این است که هر روز در سایتهای اپوزیسیون فارسی چندین مورد اهانت نسبت به مذهب و دین و ائمه به چشم میخورد و در بعضی از شبکههای ماهواری فارسی زبان حتی نسبت به ائمه و حضرت زهرا (س) اسائه ادب و توهین میشود، اما گویا هیچ کدام ارزش هیاهو و جنجال و تکفیر را ندارند و دو ترجمه از آیات شیطانی توسط نویسندگان فارس اصلا مهم نیستند و فقط ترجمه عزیز نسین از آیات شیطانی و مقاله رافیق تاقی کفر آمیز هستند.
این درست است که هیچ کس به عنوان یک مسلمان نمیتواند از عزیز نسین یا رافیق تاقی دفاع کند اما دولتمردان و نویسندگان ترک ستیز ایران هم این حق را ندارند که ضمن سکوت در مقابل دین ستیزان فارسی زبان تنها نویسندگان دین ستیز ترکیه و آذربایجان را محکوم کنند. این محکومکردنها اغلب جنبه سیاسی داشته و معمولا از دلسوزی حضرات برای دین و مذهب سرچشمه نمیگیرد.