تحقیق توانمندي خـانـواده در پيشگيري انحـرافـــات اجتمـاعـي ( ورد)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
توانمندي خـانـواده در پيشگيري انحـرافـــات اجتمـاعـي
نويسنده: حجت الاسلام والمسلمين ابراهيم قاسمي روشن
امروزه نقش مؤثر خانواده در پيشگيري از انحرافات اجتماعي بر كسي پوشيده نيست، اما اينكه خانواده از چه نوع ساختاري برخوردار باشد و روابط بين اعضاي خانواده چگونه باشد تا بتواند نقش خود را در پيشگيري از انحرافات اجتماعي به خوبي ايفا كند، ديدگاههاي متفاوتي مطرح شده است كه در اين نوشتار چهار ديدگاه اصلي و عمده، مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. اين ديدگاهها عبارتند از:
آموزش مدار؛ 2- كنترل مدار؛ 3- عاطفي مدار؛ 4- قدرت مدار.
در پايان، با استفاده از مباني تربيت ديني نتيجه گيري شده است كه به جهت برخورداري انسان از ابعاد مختلف وجودي و داشتن نيازهاي چندگانه، ضروري است تا هر يك از اين ابزارها در حد منطقي و اعتدال در جايگاه خاص خود قرار گيرد و به وسيله ارضاي منطقي نيازها، انسان از يك شخصيت موزون و بسامان برخوردار شود و در چارچوب هنجارهاي پذيرفته شده حركت كند و از انجام رفتارهاي انحرافي خودداري نمايد.
واژگان كليدي:
خانواده، انحرافات اجتماعي، پيشگيري، شيوههاي پيشگيري، مباني تربيتي اسلام.
يكي از موضوعاتي كه از گذشتههاي دور افكار بسياري از انديشمندان رشتههاي مختلف علمي نظير فلاسفه، حقوقدانان، روانشناسان و خصوصاً جامعهشناسان را به خود معطوف كرده، مسئله انحرافات اجتماعي است. در كمتر كتاب جامعهشناسي است كه بخشي از كتاب، به اين موضوع اختصاص نيافته باشد. از اين رو جامعهشناسان تلاش ميكنند تا به سؤالاتي كه در اين زمينه مطرح است، پاسخ گويند. سؤالاتي از اين قبيل كه مصاديق انحرافات اجتماعي كدام است؟ چرا در هر جامعه اي بعضي از اعضاي جامعه، هنجارهاي مورد قبول اجتماع را زير پا گذاشته يا آنها را نقض ميكنند؟ چگونه ميتوان افراد را بهنجار وهمنوا تربيت نمود و از رفتارهاي انحرافي افراد پيشگيري كرد؟ براي كاهش نرخ كجروي و انحرافات اجتماعي از چه ابزارها و سازو كارهايي بايد استفاده كرد؟ چگونه بايد با افراد كجرو رفتار نمود و چه نوع مجازاتي را تعيين كرد؟…
پديدههاي اجتماعي به جهت ماهيت پيچيدة آنها، كمتر با رويكرد تك عاملي تبيين ميشوند. از اين رو بررسي و تحليل عوامل پيشگيري از انحرافات اجتماعي نيز از اين قاعده مستثني نميباشد. اين عوامل در يك تقسيم بندي شامل دو دسته كلي است:
الف) ـ عوامل رواني:
از قبيل شناخت صحيح، ارضاي منطقي غرائز و اميال دروني، باورها و عقايد صحيح، خصوصيات روحي معتدل و ….
ب) ـ عوامل اجتماعي:
اين عوامل خود به دو دسته تقسيم ميشود: عوامل اجتماعي كلان مانند نوع نظام سياسي، عملكرد رهبران حكومتي، وسائل ارتباط جمعي، نقش استعمارگران خارجي و … و عوامل اجتماعي خرد نظير خانواده، گروه همسالان، محيط تحصيلي، محيط شغلي، مسجد و ديگر مكان هاي مقدس و….
جامعه شناسان بر اين باورند كه در بين مجموع اين عوامل، خانواده يكي از مهمترين عواملي است كه ميتواند بيشترين نقش را در جلوگيري از بروز انحرافات و جرائم اجتماعي ايفا نمايد، همان طوري كه ميتواند عامل مؤثري در انجام
1
توانمندي خـانـواده در پيشگيري انحـرافـــات اجتمـاعـي
نويسنده: حجت الاسلام والمسلمين ابراهيم قاسمي روشن
امروزه نقش مؤثر خانواده در پيشگيري از انحرافات اجتماعي بر كسي پوشيده نيست، اما اينكه خانواده از چه نوع ساختاري برخوردار باشد و روابط بين اعضاي خانواده چگونه باشد تا بتواند نقش خود را در پيشگيري از انحرافات اجتماعي به خوبي ايفا كند، ديدگاههاي متفاوتي مطرح شده است كه در اين نوشتار چهار ديدگاه اصلي و عمده، مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. اين ديدگاهها عبارتند از:
آموزش مدار؛ 2- كنترل مدار؛ 3- عاطفي مدار؛ 4- قدرت مدار.
در پايان، با استفاده از مباني تربيت ديني نتيجه گيري شده است كه به جهت برخورداري انسان از ابعاد مختلف وجودي و داشتن نيازهاي چندگانه، ضروري است تا هر يك از اين ابزارها در حد منطقي و اعتدال در جايگاه خاص خود قرار گيرد و به وسيله ارضاي منطقي نيازها، انسان از يك شخصيت موزون و بسامان برخوردار شود و در چارچوب هنجارهاي پذيرفته شده حركت كند و از انجام رفتارهاي انحرافي خودداري نمايد.
واژگان كليدي:
خانواده، انحرافات اجتماعي، پيشگيري، شيوههاي پيشگيري، مباني تربيتي اسلام.
يكي از موضوعاتي كه از گذشتههاي دور افكار بسياري از انديشمندان رشتههاي مختلف علمي نظير فلاسفه، حقوقدانان، روانشناسان و خصوصاً جامعهشناسان را به خود معطوف كرده، مسئله انحرافات اجتماعي است. در كمتر كتاب جامعهشناسي است كه بخشي از كتاب، به اين موضوع اختصاص نيافته باشد. از اين رو جامعهشناسان تلاش ميكنند تا به سؤالاتي كه در اين زمينه مطرح است، پاسخ گويند. سؤالاتي از اين قبيل كه مصاديق انحرافات اجتماعي كدام است؟ چرا در هر جامعه اي بعضي از اعضاي جامعه، هنجارهاي مورد قبول اجتماع را زير پا گذاشته يا آنها را نقض ميكنند؟ چگونه ميتوان افراد را بهنجار وهمنوا تربيت نمود و از رفتارهاي انحرافي افراد پيشگيري كرد؟ براي كاهش نرخ كجروي و انحرافات اجتماعي از چه ابزارها و سازو كارهايي بايد استفاده كرد؟ چگونه بايد با افراد كجرو رفتار نمود و چه نوع مجازاتي را تعيين كرد؟…
پديدههاي اجتماعي به جهت ماهيت پيچيدة آنها، كمتر با رويكرد تك عاملي تبيين ميشوند. از اين رو بررسي و تحليل عوامل پيشگيري از انحرافات اجتماعي نيز از اين قاعده مستثني نميباشد. اين عوامل در يك تقسيم بندي شامل دو دسته كلي است:
الف) ـ عوامل رواني:
از قبيل شناخت صحيح، ارضاي منطقي غرائز و اميال دروني، باورها و عقايد صحيح، خصوصيات روحي معتدل و ….
ب) ـ عوامل اجتماعي:
اين عوامل خود به دو دسته تقسيم ميشود: عوامل اجتماعي كلان مانند نوع نظام سياسي، عملكرد رهبران حكومتي، وسائل ارتباط جمعي، نقش استعمارگران خارجي و … و عوامل اجتماعي خرد نظير خانواده، گروه همسالان، محيط تحصيلي، محيط شغلي، مسجد و ديگر مكان هاي مقدس و….
جامعه شناسان بر اين باورند كه در بين مجموع اين عوامل، خانواده يكي از مهمترين عواملي است كه ميتواند بيشترين نقش را در جلوگيري از بروز انحرافات و جرائم اجتماعي ايفا نمايد، همان طوري كه ميتواند عامل مؤثري در انجام
2
رفتارهاي انحرافي باشد. بنابراين اگر محيط خانواده در دوران كودكي فرد، يك محيط سالم، مناسب و بساماني باشد، احتمال مصونيت اين فرد از انجام رفتارهاي انحرافي و نابهنجار بسيار فراوان است.
تعاريف و مفاهيم كليدي
خانواده
«خانواده، مركب از گروهي است كه از طريق خون، ازدواج يا فرزندخواندگي به يكديگر مربوط و منسوب بوده، براي مدتي طولاني و نامشخص با هم زندگي ميكنند.»
خانواده مانند هر نهاد اجتماعي ديگر براي تأمين برخي از نيازهاي اساسي انسان شكل گرفته است. اين نيازها عبارتند از:
نظام بخشيدن به رفتارهاي جنسي و توليد مثل
انسان به عنوان موجودي زيستي، داراي علايق و تمايلات جنسي ميباشد. اما مطابق فرهنگ جامعه، اين خانواده است كه تعيين ميكند فرد با چه شخصي و در چه شرايطي رابطه جنسي داشته باشد و از اين طريق رفتار جنسي افراد را قاعدهمند ميسازد و استمرار نسلها را از طريق زاد و ولد طبيعي ميسر ميكند.
جامعه پذير كردن كودكان
خانواده در جهت دهي باورها، ارزشها و نمادهاي مورد قبول يك جامعه نقش بسزايي دارد و از اين طريق، زمينه همنوايي فرد با اعضاي جامعه را فراهم ميسازد.
فراهم كردن امنيت اقتصادي
خانواده در ميان جوامع، وظيفه تأمين نيازهاي اقتصادي و معيشتي اعضاي خود را داشته و نيازهاي مربوط به غذا، پوشاك و مسكن را فراهم كرده است.
مراقبت و نگهداري از كودكان، معلولان و سالمندان
خانواده مسئوليت نگهداري از كودكان، معلولان و سالمندان را به عهده دارد و نيازهاي مادي، معنوي و عاطفي آنها را تأمين ميكند و از اين طريق امنيت و آسايش را براي آنها فراهم ميسازد.
انحراف اجتماعي
انحراف در يك معناي عام، شامل هر نوع كنشي است كه با هنجارهاي پذيرفته شده يك جامعه همنوايي ندارد، بلكه آنها را نقض ميكند. جامعه شناسان به دنبال انحرافاتي هستند كه اكثريت اعضاي جامعه آن را به صورت عام محكوم ميكنند. به بيان ديگر آن دسته از نقض هنجارها را مورد بررسي قرار ميدهند كه در نظر عده زيادي از مردم گناه و خطا شمرده ميشود. بنابراين هر انحرافي داراي دو عنصر اساسي و جوهري به نام «كنش» و نيز «شكستن هنجار مورد قبول جامعه» است. البته انحراف به مفهوم جامعه شناختي آن، يك امر نسبي است، يعني زماني يك فعل انحراف محسوب ميگردد كه در ديدگاه اكثريت اعضاي آن جامعه نابهنجار تلقي شود. گرچه ممكن است آن رفتار در نزد اعضاي يك جامعه ديگر، بهنجار شمرده شود. در اين صورت طبيعي است كه تعريف و محدوده انحراف، از يك زمان به زمان ديگر و از يك گروه و يك جامعه به گروه و جامعه اي ديگر متفاوت باشد. از اين رو شكلهاي متفاوت كجروي بر حسب نوع واكنش جامعه نيز در دستههاي كاملاً متفاوت قرار ميگيرد. براي نمونه واكنشهاي حاكي از عدم تأييد، شكلها و درجات كاملاً متفاوت و گوناگوني به خود ميپذيرد و دامنه اين قبيل واكنشها، مواردي نظير بي اعتنايي و روبرگرداني تا اظهار خشم، ابراز تنفر، طرد، محروم كردن از حقوق اجتماعي، نكوهش زباني، تنبيه بدني، بازداشت، جريمه، حبس و … را در برميگيرد».
4
بدون ترديد تأثير اجراي سياستهاي پيشگيرانه در جلوگيري از انحرافات اجتماعي، به مراتب از انجام سازوكارهاي پسيني براي مقابله با انحراف، كارآمدتر خواهد بود. به علاوه اين شيوه، هزينه كمتري را براي مقابله با انحرافات اجتماعي در پي دارد. همان گونه كه در علم پزشكي پذيرفته شده است كه پيشگيري از ابتلا به بيماريها، به مراتب آسان تر و كم هزينه تر از درمان بيماريها خواهد بود و به ويژه آنكه در برخي موارد ممكن است عدم پيشگيري، فرد را به يك بيماري لاعلاج مبتلا كند.
پيشگيري
مسئله پيشگيري از انحرافات اجتماعي يكي از راهكارهايي است كه در بخش نظارت و كنترل اجتماعي مطرح ميشود و نقش اساسي در آن حوزه ايفا ميكند. در تعريف پيشگيري گفته ميشود: «پيشگيري، سياست پيشيني و متشكل از مجموعه راهكارهاي مستقيم و غير مستقيمياست كه با هدف ايجاد امكانات و موقعيتهاي بازدارنده از وقوع جرم و كجروي طراحي و تدوين ميشود.» بين دو مسئله پيشگيري وكنترل، پيوند وثيقي وجود دارد، به طوري كه بعضي واژه «كنترل پيشگير» را در اين رابطه بكار ميبرند و در تعريف آن بيان ميكنند: «پيشگيري، به كنترلي اطلاق ميشود كه قبل از وقوع اتفاق صورت ميگيرد و از انحراف و تباهي … جلوگيري ميكند.»
خانواده و پيشگيري از انحراف
يكي از مهمترين راههاي پيشگيري افراد از انحراف، دروني كردن ارزش ها و هنجارهاي پذيرفته شده يك جامعه است. به طوري كه جامعه شناسان معتقدند بين ميزان فرهنگ پذيري و كاهش ميزان انحراف و جرم در يك جامعه، رابطه مستقيمي وجود دارد و يكي از علل افزايش نرخ انحراف، فرهنگ پذيري ناقص افراد است. زيرا فرد، بعد از پذيرش هنجارها، بدون تأمل و تفكر، رفتار متناسب با آن هنجار را البته نه به خاطر ترس از مؤاخذه ديگران كه نوعي نظارت بيروني تلقي ميشود؛ بلكه به دليل نوعي نظارت دروني ناخودآگاه انجام ميدهد. از اين رو جامعه شناسان شكل گيري و ساخت شخصيت فرد را متأثر از فرهنگ پذيري و جامعه پذيري ميدانند و بيان ميكنند كه «از مهمترين نتايج جامعه پذيري، ايجاد شخصيت فردي و الگوهاي نسبتاً ثابت فكر، احساس و عمل است كه همگي ويژگيهاي يك فرد محسوب ميشوند.» اين صاحبنظران براي جامعه پذيري نقش بسزايي قائلند تا جايي كه تفاوت صفات شخصيتي افراد را نتيجه جامعه پذيري افراد ميدانند و اظهار ميدارند:« در هر جامعه اي هر فردي، متفاوت از فرد ديگر است و اين اختلافات عمدتاً نتيجه جامعه پذيري ميباشد. ما نه تنها در يك جامعه، بلكه در قسمت خاصي از آن متولد شده و زندگي ميكنيم و بنابراين تحت تأثير خرده فرهنگهاي خاص طبقه، نژاد، مذهب، منطقه و نيز تحت تأثير گروههاي خاص از قبيل خانواده و دوستان قرار ميگيريم.» بر مبناي اين ديدگاه، هم تشابهات شخصيتي افراد و هم تمايزات و اختلافات آنها عمدتاً به فرآيند جامعه پذيري آنها بستگي دارد. بنابراين فرهنگ پذيري و جامعه پذيري يكي از مهمترين و بهترين راههايي است كه ميتواند در جهت پيشگيري، نقش مهمي داشته باشد. البته به نظر جامعه شناسان جامعه پذيري در يك جريان زماني و در دورههاي مختلف زندگي صورتي ميگيرد، ولي «مهمترين بخش جامعه پذيري در طي دوران نوزادي و كودكي يعني زماني كه پايههاي بعدي شخصيت گذارده ميشود، تحقق مييابد.»در اين دوران خلق و خوها، اعتقادات، حالات و ملكات و آداب و عادات فرد، تنها متأثر از خانواده است و در تعامل با اعضاي خانواده شكل ميگيرد. از اين رو خانواده در تعليم و تربيت افراد نقش اصلي و اولي را به عهده دارد. لذا اولين مراحل فرهنگ پذيري افراد از نهاد خانواده شروع ميشود. دين اسلام براي نهاد خانواده در امور تربيت فرزندان خصوصاً در مراحل اوليه زندگي، نقش بسزايي قائل است و قلب و روح جوان را بستر مناسبي براي پذيرش هر نوع تربيتي ميشمارد و آن را به زمين مناسبي براي پرورش هر نوع بذري تشبيه ميكند. حضرت علي (ع) خطاب به فرزند گراميش امام حسن مجتبي(ع) ميفرمايد: «و انما قلب الحدث كالارض الخالية ما القي فيها من شي قبلته فبادرتك بالادب قبل أن يقسو قلبك» «همانا قلب جوان مانند زمين خالي است و هر بذري را ميپذيرد. بنابراين، من در تعليم و ادب تو بيش از آن كه قلبت سخت شود و عقلت به امور ديگر مشغول شود، مبادرت ورزيدم.» بر اين اساس گفته ميشود آنان كه در دوران كودكي نادرست تربيت شده اند، در جواني و بزرگسالي راه صحيح زندگي را نميشناسند و با اين خلقيات زشت، قادر نيستند خود را با جامعه انطباق دهند، اينان در معاشرتهاي اجتماعي اغلب با ناكامي و شكست مواجه ميشوند، زيرا به طور ناآگاه فراگرفتههاي غلط ايام كودكي خويش را بكار ميبندند.»
والدين، نخستين كساني ميباشند كه در محيط خانواده بر خلق و خوي فرزندان تأثير ميگذارند. آنها با برخوردها و حركات و سكنات خود پايههاي فضائل يا رذائل را در نهاد فرزندانشان پايه گذاري ميكنند و زمينههاي شكلگيري حالات و ملكات اخلاقي حميده يا رذيله را فراهم ميكنند. يكي از جرم شناسان به نام «دوگرف» در اين رابطه مينويسد:«اثرات سالهاي عمر بر روي تكوين و تحول آتي شخصيت افراد بسيار بديهي است و اگر خانواده به وظايف تربيتي خود عمل نمايد و روابط بين والدين و فرزند طبيعي بوده و در محيط خانواده، جوّ دوستي و محبت حاكم باشد و در نهايت، اگر تمام نيازهاي طبيعي فرزند تأمين گردد، طفل به راحتي اجتماعي شده و همچنين در روابط خانوادگي و خارج از آن، رفتارهاي طبيعي و متعادل خواهد داشت، اما اگر شرايط و موقعيت به صورت ديگري باشد، يعني خانواده از نظر تربيتي دچار نقيصه شده و طفل از كمبود شديد عاطفي رنج ببرد و اگر والدين از هم جدا شده باشنـد، بديهـي است كه نتـايج زيـان بـار آن ديـر يا زود در طفل مشاهده خواهد شد.»