تحقیق تولد زرتشت ( ورد)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
تولد زرتشت
همانگونه كه در مورد غالب پيامبران و قهرمانان اساطيري معمولست ، درباره ي تولد زرتشت نيز روايات و نقل هائي بوجود آمده كه به پيدايش اين پيامبر ايراني رنگ ويژه اي مي بخشد، به موجب كتاب دينكرد كه از نوشته هاي ديني پهلويست ، براي تحقق ولادت پيامبر ايراني سه جزء يعني فره يزداني ، روان و تن لازم بود كه هر سه منشاء آسماني داشت.
فره ايزدي چيزي روحاني بود، چون پاره اي نور يا نيرو ، كه گاه به صورت كبوتر و شاهين در مي آمد، از طرف خداوند در جسم مردان برگزيده حلول مي كرد و موجبات نيرومندي و پيشرفت آنها را فراهم مي آورد و چون از آنان جدا مي شد ، به شكست و نوميدي دچار مي گشتند . هنگاميكه اهورامزدا اراده كرد تا فردي برگزيده را به رهبري و راهنمايي مردم برانگيزد ، درباره ي فره وري به انديشه فرورفت.
آنگاه فره مورد نظر را از سپهر ششمين يعني مركز روشنائي بيكرانه به فره نخستين در آن جاي داشت برگرفت و به خورشيد منتقل ساخت . پس از آن فره مزبور به ماه واز ماه به ستارگان منتقل و بدينوسيله پرورده شد و سپس به آتشگاه خاندان فراهيم انتقال يافت، و آتشگاه مزبور بي آنكه مايه ي سوختي برآن افزوده شود همچنان مي سوخت، آنگاه فره ايزدي به هسمر فراهيم منتقل شد كه آبستن بود. اين زن دختري زاد كه او را دغدونام نهادند. از همان آغاز رايش دغدو، نشانه هاي بزرگي در او آشكار بود و چون به پانزده سالگي رسيد، مانند خودرشيد درخشان، بود و شب هنگام همچون خورشيدي پر فروغ مي درخشيد ، ديوان و دست نشاندگان اهريمن كه از تولد زرتشت آگاه بودند و مي دانستند كه با ظهور اين پيامبر هستيشان به خطر افتاد، فراهيم را وسوسه كردند كه بين دختر خود و جاودان رابطه و پيوندي برقرار كند، و هدفشان اين بود كه موجبات تباهي را فراهم آورند. فراهيم كه از در خشندگي و شگفتي هاي وجود دختر خويش در انديشه فرو رفته بود، او را به رئيس قبيله ي سپيتمان
(Spitman) سپرد كه با وي دوستي داشت، رئيس قبيله كه آثار نجابت و بزرگي رادر سيماي دختر جوان آشكارا مي ديد، ويرا بگرمي پذيرفت و در ميان خانواده خود جاي داد، آنگاه ميان دغد و پورشسب (Poroushaps) پسر قبيله كشش و مهري بوجود آمد كه به پيوند زناشوئي انجاميد.
جزء دوم روان زرتشت بود كه اهورا مزدا آنرا همچون روان ايزدان بيافريد، بنابر فلسفه و ماخذ اساطيري ، ارواح پيش از حلول در تن و آميختن با جسم، در آسمانها جاي دارند، روان زرتشت نيز پيش از زايش او ، در جهان بالا مي زيست.
چون هنگام تولد وي فرا رسيد، بهمن و ارديبهشت كه دو تن از ايزدان والا مقام بودند، ساقه اي از گياه مقدس هه اومه (Hauma) يا هوم فراهم آورده روان زرتشت را در آن جاي دادند، آنگاه پوروشسب در صحرا به سوي آن گياه كشانده شد و آنرا برداشته به خانه برد، و بدين ترتيب بود كه روان زرتشت از جايگاه آسماني خود به زمين انتقال يافت.
اكنون هنگام آن بود كه جزء سوم يعني تن زرتشت فراهم شود، انجام اين كار به دو ايزد ديگر به نامهاي امرداد (ايزد آب) و خرداد (ايزد گياهان ) سپرده شد. دو ايزد مزبور كار خود را در آسمان بيابان بردند و با باريدن آنرا به زمين منتقل ساختند، و بدين ترتيب مايه ي تن زرتشت نيز در دل گياهان جاي گرفت. گياهان روئيدند. پورسشب با راهنمايي امرداد و خرداد ، شش گاو خود را براي چرا به صحرا برد. گاوان از گياهي كه دارنده مايه ي تن زرتشت بود خورندن و پستانهايشان پر از شير شد. دغدو گاوان را دوشيد، پورسشب شاخه ي مقدس هوم را كه خشك شده بود سائيد و در شير ريخت و هر دو از آن شير نوشيدند. به دين گونه دغدوكه فره ايزدي زرتشت را در خويش داشت، روان و مايه ي تن او را نيز در وجود خود گرد آورد و پس از اندك مدتي زرتشت تولد يافت.
آغاز رسالت زرتشت
در آنزمان دو گروه از مردم در ايران زمين به سر مي بردند:
1-شهرنشينان كه به زراعت و پرورش احشام و ستوران رغبت داشتند و زرتشت خود از اين گروه بود. اينان طبيعت يعني ماه، خورشيد ، ستارگان ، باران ، آتش آن عنصر والا . آب سرچشمه ي زندگي ، را تقديس مي كردند، خانواده را محترم مي داشتند و از بيابانگردي و چادر نشيني دوري مي گزيدند.
2-چادر نشينان و صحرا گردان كه احشام و ستوان بسيار در راه خدايان قرباني مي كردند آنان خدايان فراوان قديم يا گروه ديوانوار مي پرستيدند و به چپاول و غارتگري مي پرداختند زرتشت اين گروه را پيروان دروغ و پويندگان راه نادرستي مي خواند امام همواره از انها دعوت مي كرد تا در جمع راستان وارد شوند.
در آنزمان مراسم قديم آريائي : فديه دادن (قرباني ) رسم باده گساري مقدس و پرستش خدايان بسيار رواج داشت. هنگاميكه زرتشت مردم را به راه راست و پرستش اهورا مزدا خداي يگانه و ترك عادات و آداب و رسوم پيشين فرا خواند، نخستين كسي كه دعوتش را پذيرفت و پيرو راستين و وفادار شد، پسر عمويش مديو ماه بود كه تا پايان زندگي در اين راه گام برداشت و پيوسته در مصائب و سختي ها زرتشت را ياري كرد.
به گفته ي اكثر مورخان ، زرتشت در غرب ايران متولد شد و تا پيش از آنكه احساس اجرا كننده ي رسالتي شده است، به آرامي روزگار مي گذرانيد . هنگامي كه رسالت خود را اظهار كرد، روحانيون ، ارباب نفوذ و نجبا كه ويرا بدعتگزار و رافضي مي شمردند، به رايزني پرداخته اند حكم به تعبيدش دادند ، زيرا انجام رسالت وي متضمن آن بود كه قيود دست و پاگير را بگسلد، اساس خرافات و موهومات آئين قديم را براندازد، مردمان را به راه راست و خوشبختي رهنمون گردد و افراد انساني را از بندهاي ظلم و تعدي جابران يعني نجبا و روحانيان رها سازد.