تحقیق انسان و معماري 80 ص
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 78 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
انسان
مقدمه
پس از سالها زندگی پراكنده و بدوی نسلهای بشری، رفته رفته نیاز و طبع اجتماعی انسانها سبب شد هستههای مدنیت و كلنیهای انسانی (human colonies) شكل بگیرند و پایههای تمدن كهن امروزی پایهریزی شوند.
مصر در كنار رود نیل سرزمینهای آشور، كلده، بابل، بینالنهرین و دشت و جلگههای وسیع سرزمین آریایی ایران (Persian) همه و همه نقطههایی است كه روی نقشههای جغرافیایی اولیه ظاهر و رفته رفته پر رنگ شدند و هویت یافتند و با توسعه زندگی اجتماعی بشری و ساز و كارهای اقتصادی و بازرگانی و حوزه كاشت و برداشت، گسترش و تزاید آنها ادامه یافت. این سیر تاریخی همچنان ادامه پیدا كرد تا امروز كه ما شاهد قارههای پنجگانه كره زمین با شهرها، شهركها و روستاها و مهمتر از اینها، كلانشهرهای عظیم روی نقشه جهان هستیم.
در این قارهها بافتهای متفاوتی شكل گرفتهاند: از بیغوله و كپرها و حصیرنشینها و سكونتهای حاشیهای و تحمیلی كه بگذریم، بافتهای مسكونی، تجاری، اداری و بازرگانی را در جای جای جهان و با گونه گونی بسیار میبینیم.
امروز خانههای ویلایی بزرگ و كهن جای خود را به الگوهای كوچك، با متراژ كوچك آپارتمانی داده كه در دل برجها و آسمانخراشهای عظیم جای گرفته اند. بازارهای سنتی و سرپوشیده گلی قدیمی با سقفهای گنبدی و زیبا جای خود را به پاساژها و مراكز خرید بسیار بزرگ و چند طبقه با آسانسورها و پلههای برقی داده است.
فضاهای سبز وسیع خانههای قدیمی، محلات و خیابانها، جمع و جور شده و در پاركها و بوستانها و حاشیه بعضی خیابانها خلاصه شده است. راهها و جادههای باطراوت و خلوت درشكهرو، سواره رو و پیاده رو تبدیل به خیابانهای شلوغ و پرترافیك چند بانده و بلوارها و بزرگراههای وسیع شده است.
انسان امروز به جای پیاده روی در حاشیه باصفای خیابانها و گذر سواره از جادههای خلوت، درگیر ازدحام، انبوه خیابانها و بعضا شلوغی اتوبوسهای پر از جمعیت، بزرگراههای عظیم و شتاب مترو و ... است.
هوای پاك و آسمان آبی و فضای سرسبز، كم كم به هوای آلوده و آسمان تیره، شلوغ و آغشته به صداها، برقها و آژیر خودروها بدل شده است. از زندگی با صفا، خوش و آسوده دیروز خبری نیست و انسان امروز درگیر زندگیهای پرزرق و برق، اما پر دردسر و ناآرام و پر هیاهو با دل مشغولیهای بسیار است. البته درست است كه سهمی از مشكلات به افزایش جمعیت و گسترش جوامع امروزی و به تبع آن مسائلی از قبیل تمركز كار، حرفه، صنایع، مراكز تجارت و بازرگانی و اقتصاد و... بر میگردد كه لامحاله بایستی صورت میگرفت، اما باید پذیرفت كه قسمت عمدهای از این زندگی را میتوانستیم به شكل بهتری داشته باشیم.
2
انسان
مقدمه
پس از سالها زندگی پراكنده و بدوی نسلهای بشری، رفته رفته نیاز و طبع اجتماعی انسانها سبب شد هستههای مدنیت و كلنیهای انسانی (human colonies) شكل بگیرند و پایههای تمدن كهن امروزی پایهریزی شوند.
مصر در كنار رود نیل سرزمینهای آشور، كلده، بابل، بینالنهرین و دشت و جلگههای وسیع سرزمین آریایی ایران (Persian) همه و همه نقطههایی است كه روی نقشههای جغرافیایی اولیه ظاهر و رفته رفته پر رنگ شدند و هویت یافتند و با توسعه زندگی اجتماعی بشری و ساز و كارهای اقتصادی و بازرگانی و حوزه كاشت و برداشت، گسترش و تزاید آنها ادامه یافت. این سیر تاریخی همچنان ادامه پیدا كرد تا امروز كه ما شاهد قارههای پنجگانه كره زمین با شهرها، شهركها و روستاها و مهمتر از اینها، كلانشهرهای عظیم روی نقشه جهان هستیم.
در این قارهها بافتهای متفاوتی شكل گرفتهاند: از بیغوله و كپرها و حصیرنشینها و سكونتهای حاشیهای و تحمیلی كه بگذریم، بافتهای مسكونی، تجاری، اداری و بازرگانی را در جای جای جهان و با گونه گونی بسیار میبینیم.
امروز خانههای ویلایی بزرگ و كهن جای خود را به الگوهای كوچك، با متراژ كوچك آپارتمانی داده كه در دل برجها و آسمانخراشهای عظیم جای گرفته اند. بازارهای سنتی و سرپوشیده گلی قدیمی با سقفهای گنبدی و زیبا جای خود را به پاساژها و مراكز خرید بسیار بزرگ و چند طبقه با آسانسورها و پلههای برقی داده است.
فضاهای سبز وسیع خانههای قدیمی، محلات و خیابانها، جمع و جور شده و در پاركها و بوستانها و حاشیه بعضی خیابانها خلاصه شده است. راهها و جادههای باطراوت و خلوت درشكهرو، سواره رو و پیاده رو تبدیل به خیابانهای شلوغ و پرترافیك چند بانده و بلوارها و بزرگراههای وسیع شده است.
انسان امروز به جای پیاده روی در حاشیه باصفای خیابانها و گذر سواره از جادههای خلوت، درگیر ازدحام، انبوه خیابانها و بعضا شلوغی اتوبوسهای پر از جمعیت، بزرگراههای عظیم و شتاب مترو و ... است.
هوای پاك و آسمان آبی و فضای سرسبز، كم كم به هوای آلوده و آسمان تیره، شلوغ و آغشته به صداها، برقها و آژیر خودروها بدل شده است. از زندگی با صفا، خوش و آسوده دیروز خبری نیست و انسان امروز درگیر زندگیهای پرزرق و برق، اما پر دردسر و ناآرام و پر هیاهو با دل مشغولیهای بسیار است. البته درست است كه سهمی از مشكلات به افزایش جمعیت و گسترش جوامع امروزی و به تبع آن مسائلی از قبیل تمركز كار، حرفه، صنایع، مراكز تجارت و بازرگانی و اقتصاد و... بر میگردد كه لامحاله بایستی صورت میگرفت، اما باید پذیرفت كه قسمت عمدهای از این زندگی را میتوانستیم به شكل بهتری داشته باشیم.
2
مواردی چون قطبی شدن شهرها و مناطق مسكونی به شمال و جنوب، چهره كریه و ناخوشایند ساختمانسازی و بلندمرتبهسازی بیرویه در سطح شهرها و مناطق، بهمریختگی بافتهای مسكونی، نابودسازی محیطزیست بشری و مهمتر غیراصولی بودن و مقاوم نبودن ساخت و سازها در قبال حوادث نامترقبه بهخصوص زلزله، ساخت و سازهای تقلیدی، بدون الگوی صحیح و قابل قبول، خارج شدن از اصول و ضوابط سنتی و نوین در كاربرد مصالح و استفاده صحیح از آن و عدم رعایت سبكسازی در ساخت و سازها و امثال آن موید سهل انگاریهای ما در اینباره است.
اما این همه حاصل سهلانگاریهای نسل ما نیست. بلكه حاصلی است كه در طول قرون و اعصار فراهم آمده و در عصر حاضر عمده آن رخ نموده است.
برای مثال منزل(comfortable Home) كه محل نزول از مركب و آرامش یافتن و استراحت كردن و نزول یافتن در محل سكونت و خانه بوده است، كم كم به الگوی تحمیلی و اجباری تبدیل شده كه آشیانه یا خوابگاهی ناآرام و غیر متناسب با طبیعت و فطرت انسانی است و آسایش او، هویت و فرهنگ او را تحتالشعاع قرار داده است. مرحوم دكتر كریم پیرنیا میگفت: در قدیم خانهها را آدموار میساختند، یعنی برای سكونت و راحتی انسان. اما تغییرات و تحولات غیر اصولی در ساخت ساز و تاسیسات و كاربرد مصالح ساختمانی و طراحی، خانهها را تبدیل كرده به فضایی كه دیگر راحتی و آسایش و لطافت ندارد و تنها سرپناهی است كه به ناچار آن را میپذیریم و به آن پناه میبریم.
بنابراین طرح این نكته ضروری است كه همه آنچه مورد انتقاد است، خود را به ما تحمیل كرده و ما نیز اجازه دادهایم بدون هیچگونه بومیسازی و ایجاد صلاحیت و تناسب با زندگی انسان ایرانی وارد عرصه تعایش ما شود كه البته بهقول پروفسور رفیعپور این ضایعات و خساراتی است كه انسان در اثر تحول و توسعه و در تضاد با راه و رسم صحیح زندگی انسانی میپردازد. و تنها راه چاره در این عرصه آن است كه این ضایعات را به حداقل كاهش دهیم و همین امر نیز تدابیر خاص خودش را میطلبد.
برای تدبیر در این باره ضروری است بدانیم كه همه آنچه را كه از آن سخن میگوییم ناهنجاری فضای زیست ما نیستند. بعضی ضرورت و اقتضای توسعه و تحول بوده است و نیز ضروری است كه بدانیم هنوز چیزهای بسیار برای افتخار و بالیدن داریم. میراث كهن و یادگار تمدن كشور ما در صورت تعمق، راهگشای بسیار خوبی خواهد بود.
و نیز باید به خاطر داشت به دلیل ویژگیهای خاص هنر معماری، هر عملكردی در حوزه معماری و هنر، رو
3
ش نوین درساخت و سازها و طراحیها، شهرسازی و شهرهای جدید و بافتهایی كه امروز ایجاد میشوند نیز برای آیندگان به جا خواهد ماند و آنها ما را قضاوت خواهند كرد!
سارتر آزادی بی قید و شرط را از امکانات ذهن آدمی دانست . به نظر او آدمی آزاد است هر چه می خواهد اختیار کند و به همین جهت است که باید او را مسئول انتخاب های خود دانست .
اگر از دوره دکارت ، انسان موجودی است خردورز ، از نظر استوارس موجودی است فرهنگی و ماهیت انسان در بستر فرهنگ شکل می گیرد . لذا جهت رهیافت به ماهیت بشر ، باید زبان ، فرهنگ و قومیت را مطالعه کنیم.
علامة طباطبايي در كتاب نهايه الحكمه:
ما انسانها موجوداتي واقعي هستيم و همراه ما موجودات ديگري هستند كه بسا در ما تأثير ميگذارند يا از ما تأثير ميپذيرند، همانطور كه ما در آنها اثر ميگذاريم يا از آنها تأثير ميپذيريم.
مرحوم دكتر كریم پیرنیا میگفت:
در قدیم خانهها را آدموار میساختند، یعنی برای سكونت و راحتی انسان.
توماس مور (1478 ـ 1535) نگارندۀ کتاب اُتوپی Utopi که نمونۀ برجستۀ هیومانیزم در دیباچۀ عصر رنسانس می باشد:
"اُتوپیایی (ناکجا آباد) باید ساخت که در آن انسانها بدون قید و شرط، آزاد و آرام زندگی اشتراکی نمایند."
انسان، فراتر از ماشين
دكتر علياصغر مصلح: اگر بخواهيم توضيحي از ريشههاي دو جريان فهم فلسفي در سدههاي جديد، نخست در سنت تحليلي (آنگلوآمريكان) و سپس در سنت قارهاي ارائه دهيم، بيشك به دو چهره دورانساز آغاز عصر جديد فرانسيس بيكن (1618ـ1561) و رنه دكارت (1650ـ1596) ميرسيم.
. بيكن پدر تجربي مسلكي انگليس و دكارت سرسلسلهدار عقلي مسلكان فرانسوي و آلماني است. از اين رو اين يادداشتها كه كوششي براي فهم انسان در عصر جديد است، با اين دو چهره نامدار آغاز ميشود.
رنه دكارت و فرانسيس بيكن دو نماينده اصلي آغاز تفكر دوره جديدند. آنچه پس از گذشت چهار قرن از متافيزيك جديد كاملاً در اين دو فيلسوف خود را آشكار ميكند تكيه بر سوژه (فاعل شناسايي) است. سوبژكتيويسم (اصالت فاعل شناسايي) بنيان مشترك نظامهاي فلسفي دوره جديد است.