تحقیق پيامبري، تبليغ دين بدون مزد 28 ص
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
فهرست مطالب
پيامبري، تبليغ دين بدون مزد 1
قائده يك تا دوازدهم 1
قاعدة سيزدهم: پيامبران براي هدايت مردم آمدهاند. 2
قاعده چهاردهم: پيامبران در تبليغ دين از مردم اجرت نميخواهند. 3
قاعدة پانزدهم: ايمان ديني ملازم با پيروي از پيامبران است. 8
ابلاغ پيام تنها وظيفه پيامبران 14
شيوههاي تعليم وتربيت پيامبرانه 14
قائده يك تا نهم 16
قاعده دهم: دعوت پيامبران دعوت به زندگي است 17
قاعده يازدهم: خداوند قبل از اتمام حجت پيامبران عذاب نميكند 19
قاعده دوازدهم: پيامبران جز ابلاغ پيام به مردم وظيفهاي ندارند. 21
3
پيامبري، تبليغ دين بدون مزد
قرآن كريم در بحث از پيامبري و پيامبران گزارههايي كلي و ضوابطي اساسي ارائه كرده كه ميتوان از آنها به قواعد قرآني حوزة پيامبري يا خصائص عمومي پيامبران تعبير كرد. اهم اين قواعد عبارتند از:
اول: هر امتي رسولي دارد و هيچ جامعهاي بدون پيامبر رها نشده است.
دوم: پيامبران انسانهايي هستند مثل ديگر انسانها
سوم: پيامبران به زبان مردمي كه در ميان ايشان مبعوث ميشوند سخن ميگويند.
چهارم: پيامبران توسط خداوند برگزيده و منصوب ميشوند.
پنجم: به پيامبران از جانب خداوند وحي ميشود.
ششم: پيامبران تحت تعليم الهي آموزش ديدهاند.
هفتم: پيامبران به خدا دعوت ميكنند.
هشتم: روش دعوت پيامبران بشارت و انذار است.
نهم: كار پيامبران تعليم و تربيت مردم است. تبيين، تذكر و نصيحت سه شيوة تعليم و تربيت پيامبرانه است.
دهم: دعوت پيامبران دعوت به زندگي واقعي است.
يازدهم: خداوند قبل از اتمام حجت پيامبران، مردم را عذاب نميكند.
دوازدهم: پيامبران جز ابلاغ پيام به مردم وظيفهاي ندارند. پيامبران وكيل مردم نيستند. پيامبران حق ندارند با زور و اكراه مردم را به دين و ايمان بخوانند.
قاعدة سيزدهم: پيامبران براي هدايت مردم آمدهاند.
هدايت راهنمايي است، نشان دادن راه از بيراهه و ارائه طريق است. انساني كه راه را از چاه تميز داده، خود مي
3
داند چه كند. خداوند با ارسال پيامبران در كار هدايت آدميان است. هدايتگر واقعي خداست و پيامبران با اذن و تعليم الهي به هدايت و راهنمايي مردم اقدام ميكنند. اين هدايت با تعليم كتاب به مردم محقق ميشود. در برابر هدايت گري پيامبران، آدميان دو دسته ميشوند، گروهي مهتدي ميشوند، هدايت ميپذيرند و راه مييابند و به مقصد رشد و تعالي بار مييابند، اينان مؤمناناند. گروهي نيز عليرغم روشن شدن راه از بيراهه، هدايت نميپذيرند و وروش پيشين خود را حفظ ميكنند و دل از ضلالت و گمراهي نميكنند. پس از ارائه طريق و نمودن راه، پيامبران در برابر گمراهي گمراهان مسئوليتي ندارند. وظيفه هدايت در اين مرحله به پايان رسيده است، به معناي ديگر هدايت براي آدميان جوياي راه است، آنان كه قصد رفتن دارند و راهنما ميخواهند. آنان كه راه را ميشناسند اما جسارت رفتن ندارند يا به منافع زودگـذر بيراههها دل خوش كردهاند، اگر با تذكر و انذار پيامبران هم به راه نيافتادند، ديگر اهل هدايت نيستند و از جانب پيامبران به حال خود رها ميشوند، به شرط اينكه مانع هدايت ديگران نشوند. البته سرانجام هدايت يافته با گـمراه نزد خداوند يكسان نخواهد بود. اما فراموش نبايد كرد شيوه پيامبرانه كه شيوهاي بشري و انساني است با شيوة الهي متفاوت است. كار پيامبر تعليم و هدايت و انذار و ابلاغ پيام است، اما حساب و مجازات از حوزة پيامبري بيرون است و شأني ربوبي است.
و يقول الذين كفروا لولا انزل عليه آيه من ربه انما انت منذر و لكل قوم هاد (رعد 13/7« كافران ميگويند چرا بر او معجزهاي از سوي پروردگارش نازل نميگردد [اي پيامبر] تو فقط هشداردهندهاي و هر قومي راهنمايي دارد.»
اولا: فروفرستادن آيات در اختيار پيامبر و ديگر مردم نيست، به اراده و صلاحديد الهي آيات نازل ميشوند.
ثانيا: پيامبر فقط بيم ميدهد و ابلاغ پيام ميكند و نسبت به عواقب عدم رعايت پيامهاي الهي هشدار ميدهد. اگر كسي باور نكرد مسئوليتي متوجه پيامبر نيست.
ثالثا: هر قومي هدايتگري دارد، هيچ جامعه بدون هادي رها نشده است. قاعده «لكل قوم هاد» معادل دو قاعده گذشته است، يكي قاعده اول: «لكل امه رسول» و ديگر قاعده هفتم « و ان من امه الا خلافيها نذير». بنابراين هادي، رسول و منذر يكي است، يعني پيامبري بدون انذار و هدايت محقق نمي شود.
5
و ما منع الناس ان يؤمنوا اذجائهم الهدي الا ان قالوا ابعث الله بشرا رسوال و مردم را به هنگامي كه هدايت به سويشان آمد، چيزي از ايمان آوردن بازنداشت مگر اينكه گفتند آيا خداوند بشري را به پيامبري فرستاده است
يكي از بهانههاي كافران در ايمان نياوردن، انسان بودن پيامبران است، خداوند از پيام و پيامبري به «هدايت» تعبير كرده است. پيام پيامبران چيزي جز هدايت آدميان نيست.
خداوند كتب آسماني را «هدايت» خوانده است، به عنوان نمونه:
انا انزلنا التوريه فيها هدي و نور…. (مائده 5 / 44
«ما تورات را نازل كردهايم در آن رهنمود و نوري است…….»
و آتينه الانجيل فيه هدي و نور و مصدقا لما بين يديه من التوريه و هدي و موعظه للمتقين (مائده 5/46
«… و به او [عيسي (ع)] انجيل داديم. كه در آن رهنمود و نور است و همخوان با تورات است كه پيشاپيش آن [نازل شده] است و راهنما و پندآموز پارسايان است.»
5- و ما انزلنا عليك الكتاب الالتبين لهم الذي اختلفوا فيه و هدي و رحمه لقوم يؤمنون (نحل 16/64 و ما قرآن را جز اين براي تو فرو نفرستاديم كه آنچه را اختلاف دارند برايشان روشن كني، و براي آنكه براي اهل ايمان رهنمود و رحمت باشد.»
اگر خداوند كتابهايش را ماية هدايت بندگان قرار داده، پيامبرانش نيز هاديان مردماند و براي هدايت مردم مبعوث شدهاند.
قاعده چهاردهم: پيامبران در تبليغ دين از مردم اجرت نميخواهند.
پيامبري كاري از سنخ معلمي است. پيامبران عمر خود را مصروف هدايت مردم، تبليغ دين، و تعليم و تربيت آدميان ميكنند. آيا به اين فعاليتها مزد و اجرت تعلق ميگيرد به اين معني كه راه يافتگان و هدايت شدگان يعني مؤمنان كه به بركت تعاليم پيامبر متدين شدهاند، در برابر خدمتي كه پيامبر به ايشان كرده است، به او اجرت بدهند و از خدماتش قدرداني كنند. در اين صورت بين پيامبران و مؤمنان رابطهاي اقتصادي و مالي برقرار ميشود، و در برابر كالايي معنوي (هدايت و ايمان) بهايي مادي (اجرت و مزد) دريافت مي